درباره روستا

روستای زیارت | کاملترین سایت معرفی زیارت از جاذبه‌های طبیعی تا تاریخ و فرهنگ

روستای زیارت گرگان به عنوان گوهر پنهانی در دل طبیعت ؛

مقصدی که سفری به یادماندنی و متفاوت را برای شما رقم می‌زند. تصاویر مسحورکننده‌ی این روستا، چنان دل‌انگیز و روح‌نوازند که هر بیننده‌ای را به سمت خود می‌کشاند. از جمله جلوه‌های بی‌نظیر این دیار می‌توان به امامزاده‌ی با عظمت آن، طبیعت بکر و چشم‌نواز، مردمان مهربان و مهمان‌نواز، چشم‌اندازهای خیره‌کننده، خانه‌های روستایی با معماری اصیل و فرصت کمپینگ در فضایی رویایی اشاره کرد.

اگر مشتاقید تا با این روستای دل‌انگیز و جاذبه‌های بی‌همتایش بیشتر آشنا شوید و سفر خود را برنامه‌ریزی کنید، با زیارت آنلاین همراه باشید و اطلاعات جامع و مفیدی را کسب نمایید

 

در مسیر روستای زیارت…

زیبایی‌های سفر به روستای زیارت، از همان دمِ خروج از گرگان و گام نهادن به جاده‌ی روستا، رخ می‌نمایانند. شما به جاده‌ای جنگلی و دل‌انگیز قدم می‌گذارید که با پیچ‌و‌تاب‌های شگفت‌انگیز و کمی چالش‌برانگیز، دل هر طبیعت‌دوستی را می‌رباید. این مسیر ۷ کیلومتری، با شیب تند و مناظر چشم‌نواز، که در هر گام شما را به وجد می‌آورد دارای ۱۰ پیچ تند و ۱۵ پیچ ملایم با شیب ۲۰ تا ۳۰ درصد، همراه با مناظر شگفت‌انگیز و کمی چالش‌برانگیز است . 

البته برای رسیدن به این جاده‌ی ۷ کیلومتری، باید یک مسیر ۸ کیلومتری از مرکز گرگان را طی کنید.  این مسیر بلوار نهارخوران نام دارد ؛ بلواری که به‌عنوان یکی از زیباترین مسیرهای گردشگری شمال ایران شناخته می‌شود. این بلوار با جنگل‌های انبوه و سرسبز احاطه شده و در دو طرف جاده، خدمات گردشگری متنوعی مانند رستوران‌های سنتی، کافه‌های دنج، اقامتگاه‌های بومگردی و غرفه‌های فروش محصولات قرار دارد. هوای پاک و مناظر چشم‌نواز این بلوار، سفری لذت‌بخش را برای شما رقم می‌زند و شما را برای ورود به جاده‌ی زیارت آماده می‌کند. در میانه‌ی مسیر، جاده‌ی فرعی که از نهارخوران به سمت النگدره منشعب می‌شود، خود یکی دیگر از جاذبه‌های این منطقه است. این جاده‌ی فرعی، با عبور از دل جنگل‌های هیرکانی و مناظر بکر، مسیری رویایی برای علاقه‌مندان به طبیعت‌گردی ایجاد می‌کند. اگر زمان دارید، می‌توانید از این مسیر نیز دیدن کنید و لذت سفر خود را دوچندان نمایید

بسیاری از گردشگران، این مسیر 8 کیلومتری بلوار نهارخوران و جاده باریک 7 کیلومتری زیارت را پیاده می‌پیمایند؛ اما اگر قصد دارید این تجربه را از سر بگذرانید، بهتر است برای جاده‌ی باریک و تقریبا بدون پیاده‌رو ی مشخص زیارت  پیشینه‌ای در کوهنوردی یا پیاده‌روی در مسیرهای سربالایی داشته باشید. مسیر بازگشت، سراشیبی است و فشار کمتری دارد، از این رو، برای تازه‌کارها گزینه‌ای دل‌چسب‌تر به شمار می‌رود.

ورود به روستا، با سنگفرش‌های جاده نمایان می‌شود و از این نقطه به بعد، می‌توانید به کشف جاذبه‌های بی‌همتای روستای زیارت بپردازید

 

زیارت؛ آینهٔ رازآلود طبیعت

از هر سو که بنگری، زیارت در آغوش کوهستان، چون نگینی درخشان می‌درخشد. چه از ژرفای دره که بالا را بنگری، چه از بلندای قله که پایین را، در هر فصل، نقشی نو از شگفتی‌های آفرینش را پیش چشمانت می‌گستراند.

"درهٔ سبز و خفته" ، با آن "سینهٔ فراخ" از چمن‌زارهای مخملی، در بهاران، جامه‌ای از گل‌های وحشی بر تن می‌کند. گویی زمین، عطر شقایق‌های سپید و زرد را با نفس گرم خویش به آسمان می‌فرستد. "سنگ‌های عظیم"، چون پاسداران دیرینه سال، در میان درختان سر به فلک کشیده، خاموش و استوار ایستاده‌اند و قصه‌های قرن‌ها را در سکوت خود نهفته دارند.

فصل‌ها در زیارت، چون نگارگران چیره‌دست ، هر دم تابلویی نو می‌آفرینند. بهار که می‌آید، گویی زمین از خواب زمستانی بیدار می‌شود و با لبخندی سرشار از زندگی، سبزینه‌هایش را به رقص درمی‌آورد. تابستان، جنگل را به تالاری از سایه و روشن‌های مسحورکننده بدل می‌کند، جایی که نور خورشید از لابهلای شاخه‌ها، نقش‌هایی زرین بر زمین می‌اندازد.

اما اوج این نمایش باشکوه، آنگاه است که بهار ناگهان در سفیدپوشی غافلگیرانهٔ برف، محو می‌شود. گویی آسمان، دستی به مهر کشیده و بر فراز سرسبزی‌های جنگل، تاجی از بلور نهاده است. در آن لحظات جادویی، طبیعت به دو پهنهٔ رویایی تقسیم می‌شود : فراز کوه‌ها، سپید و درخشان چون پارچه‌ای ابریشمی، و پایین دست، سبز و زنده، همچون بهشتی گمشده. این تضاد دل‌انگیز، چشمان هر بیننده‌ای را خیره می‌سازد و قلب را مالامال از حیرت می‌کند.

سنگ‌های صیقلیافته توسط باران‌های بهاری، آینه‌وار آسمان را در خود بازمی‌تابانند. درختان کهنسال با شاخه‌های پیچیده‌شان، گویی در حال اجرای رقصی باستانی هستند. و جویبارهای زمزمه‌گر ، نغمه‌های بی‌پایان خود را برای عاشقان طبیعت زمزمه می‌کنند.

زیارت، تنها یک روستا نیست؛ تابلوی زندهٔ هنرمندی است که نامش خالق هستی است . هر فصل، قلممویی تازه برمی‌گیرد و بر بوم بی‌کران این دیار، رنگ‌هایی می‌پاشد که روح را نوازش می‌دهد. اینجا، آسمان با زمین درمی‌آمیزد ، برف با سبزی همبستر می‌شود، و سنگ‌های دیرینه سال، قصه‌های زمین را برای گردشگران نجوا می‌کنند.

زیارت را باید دید، باید حس کرد، باید در سکوتِ تماشایش، گوش جان سپرد به آوای بی‌زمانِ طبیعت...

زیارت؛ سمفونی رنگ‌ها و استوارترین درختان

و اما پاییزِ زیارت، نگین درخشان این تاج طبیعت است! گویی خالق هستی، تمام قلمموهای رنگارنگ خود را در اینجا به کار گرفته است. درختان انجیلو ، این اسطوره‌های استوار جنگل‌های شمال، در فصل پاییز به هنرمندانی چیره‌دست تبدیل می‌شوند که هر یک با هزاران سایه‌ی سرخ، نارنجی و طلایی، تابلویی زنده می‌آفرینند.

درخت انجیلو ، این قهرمان گمنام جنگل‌های هیرکانی، با قامتی استوار و چوبی سخت چون فولاد، نماد مقاومت و زیبایی است. شاخه‌هایش که در پاییز به رنگ آتش درمی‌آیند، گویی مشعل‌هایی هستند که راه را برای زمستان روشن می‌کنند. و چه شگفت‌انگیز است این ویژگی که به راحتی با همنوع خود پیوند می‌خورد ، گویی طبیعت می‌خواهد درس همبستگی و اتحاد را از زبان این درختان به ما بیاموزد.

پاییزِ زیارت، زمانی است که:
- هر برگ انجیلو ، پالتِ رنگِ گرمی از زعفرانی تا شرابی را به نمایش می‌گذارد
- نور خورشید از لابهلای شاخه‌ها، موزاییکی از سایه‌روشن‌های طلایی بر زمین می‌افکند
- بوی خاکِ مرطوب با عطر برگ‌های پوسیده درهم می‌آمیزد و عطری منحصر به فرد می‌سازد

سنگ‌های غول‌پیکر ، این نگهبانان خاموش دره، در کنار درختان رنگارنگ انجیلی، منظره‌ای خلق می‌کنند که گویی از دل افسانه‌ها بیرون آمده است. و هنگامی که مهِ صبحگاهی مانند پرده‌ای نقرهای بر این صحنه کشیده می‌شود، زیارت به رویایی زمینی تبدیل می‌گردد که هر بیننده‌ای را مبهوت خود می‌سازد.

این است زیارتِ پاییزی؛ جایی که:
- هر درخت انجیلو شعری سرخ می‌سراید
- هر برگ رقصان ترانهای از پرواز را زمزمه می‌کند
- و طبیعت، تابلوی زنده‌ای از گذر زمان را به نمایش می‌گذارد

آری، پاییزِ زیارت را باید با تمام وجود حس کرد ، باید در سکوت به آواز رنگ‌هایش گوش سپرد، و باید از این درختان استوار، درسِ ایستادگی و همبستگی آموخت...